بالاخره امتحانات و کابوس های مرتبط با اونا تموم شدن و حالا من موندم دوباره با کوله باری از کارهای عقب افتاده "غیر درسی" !!! به قول عزیزی " یه عالمه سستی"!!
امشب برای من از بهترین شب های ممکن بود، شبی که دوستی بعد از مدت ها ناامیدی دوباره یه نور امید قوی ای توی دلم ایجاد کرد.
هیچوقت از آدم هایی که بهترین راه رو فراموش کردن میدونن خوشم نیومده و نخواهد امد. از نظر من این آدم ها یه عده تنبل تن پروری هستن که راحت ترین راه رو این میدونن!
امشب رسیدم به یکی که با حرفهاش و راهنمایی هاش به من گفت برو، از اونایی نبود که به سرعت بگه محیا فراموش کن راهت رو ! گفت م کن، گفت برو دنبال راه درست! برام دنبال راه حل بود نه یه حرف کلیشه ای که همه میزنن!
امشب دوباره یاد پستی توی فیسبوک افتادم که بهش اعتقاد دارم!
ساحل بهانه ست، رفتن رسیدن است.
من نمی تونم بشینم گوشه ای و عزلت رو برگزینم، نمی تونم بشینم و همش بزنم تو سرم و حسرت روزهای رفته رو بخورم. باید بلند شد، باید حرکت کرد. اصلن مهم نیست نتیجه تا چه حد دلخواه منه، مهم اینه که به کاری که می دونم درسته ایمان دارم. پس باید رفت.
باید جبران کرد، باید به دست و پای خدا و ائمه افتاد، باید بلند شد. از هیچ می دریغ نخواهم کرد.  
من به نشانه ها ایمان دارم، پس دنبالشون می کنم.
امشب یه اتفاق خنده دار به خیال خودم افتاد، خیلی وقت بود از آینده ناامید بودم، حتی یک سال دیگه رو هم نمی دیدم. نمی خواستم به آینده فکر کنم. امشب حتی به این هم فکر کردم که با دخترم چه کارهایی بکنم که باسلیقه بشه؟چیکار کنم که همه جا عاقلانه ترین برخورد رو داشته باشه؟ چه دیدی باید از دنیای اطرافش بهش بدم؟ حتی به بازی هایی که قراره باهاش بکنم فکر کردم!! 

و باز هم دوباره وقت این رسید که به سمت دفتر مخمل یشمی خاک خورده گوشه کتابخونه برم

از دست دادن دوست غربت است.

ساحل بهانه است، رفتن رسیدن است...

اولین برف در اولین شب ربیع

رو ,امشب ,یه ,راه ,نمی ,ای ,که به ,نمی تونم ,تونم بشینم ,که با ,فکر کردم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایت تخصصی هک و امنیت برنامه نویسی هساره واران فن آوری اطلاعات mofidfile از دیروز تا امروز کتابخانه‌ی شیعه غزال بی قرار ذهن دانلود نمونه سوالات رتبه بندی فرهنگیان دفتر روانشناسی فاطمه شیدایی امام علی(ع): کتاب غذای روح بشر است